🔻 پاسخ به یک شبهه
✍️ #آیت_الله_وحید_خراسانی
🔹 آنچه ممکن است موجب شبهه در ذهن ساده اندیشان شود طول عمر آن حضرت است، ولی باید دانست که طول عمر یک انسان -حتی تا چندین هزار سال- نه محال عقلی است و نه محال عادی، زیرا محال عقلی آن است که به اجتماع یا ارتفاع دو نقیض منتهی شود، مثل آن که می گوییم: هر چیزی یا هست یا نیست، یا هر عددی یا زوج است یا فرد، که اجتماع و ارتفاع هر دو عقلا محال است، و محال عادی آن است که به نظر عقل ممکن است ولی مخالف قوانین طبیعت است، مانند آن که انسانی در آتش بیفتد و نسوزد.
و طول عمر انسان قرن ها و بقای سلول های بدن به حال نشاط جوانی نه از قسم اول است و نه از قسم دوم.
☑️ بنابراین اگر حیات انسانی مانند نوح "علی نبیّنا و علیه السلام" نهصد و پنجاه سال واقع شد، زیاده بر آن هم ممکن است، به این جهت دانشمندان در جستجوی یافتن راز بقای حیات و نشاط جوانی بوده و هستند، همچنان که با قواعد علمی به وسیله اختلاف ترکیب اتم های فلزات میتوان آنها را در مقابل آفت مرگ و زوال بیمه کرد، و آهنی که زنگار میگیرد و تیزاب آن را میخورد به طلای نابی آفت ناپذیر تبدیل کرد.
✅ بنابر این طول عمر یک انسان از نظر عقلی و علمی ممکن است، هر چند راز آن برای بشر کشف نشده باشد.
🔹 گذشته از این که اعتقاد به امام زمان علیه السلام در مرتبه بعد از اعتقاد به قدرت مطلقه خداوند متعال، و اعتقاد به نبوت انبیاء و تحقق معجزات است. به این جهت قدرتی که آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت می کند و سحر ساحران را در کام عصای موسی نابود مینماید، و مرده را به دم عیسی زنده میکند، و اصحاب کهف را قرن ها در خواب بدون مدد غذا نگه میدارد، برای او نگه داشتن انسانی هزاران سال با نشاط جوانی، به جهت حکمت بقای حجت در زمین و نفوذ مشیّت به غلبه حق بر باطل، سهل و آسان است (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرادَ شَیْئا أَنْ یَقُولَ لَهُ، کُنْ فَیَکُونُ).
🔹 دیر زمانی نیست که قبر شیخ صدوق در ری باز شد و بدن تازه او نمایان گشت، و روشن شد که قانون طبیعت در مورد پیکر او استثنا خورده، و عوامل فساد از تأثیر در اندراس بدن او عقیم گشته است.
🔷 اگر عموم قانون طبیعت در مورد شخصی که به دعای امام زمان علیه السلام به دنیا آمده و کتابی با عنوان کمال الدین و تمام النعمة به نام آن حضرت نوشته تخصیص بخورد، تخصیص آن در مورد خلیفه خدا و وارث جمیع انبیاء و اوصیاء تعجب ندارد.
📚 نقل از ﺗﻮﺿﻴﺢ اﻟﻤﺴﺎﺋﻞ مطابق با فتاوای حضرت آیت الله وحید خراسانی، ص ۱۷۹-۱۷۸